(...)
JİYANEM KÜRDİSTAN
دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, :: 18:36 :: نويسنده : alejandro calvo
ترکه موقع بغل کردن زنش نمیدونه
چجوری ابراز احساسات کنه
میگه: میخوای همچین فشارت بدم که صدای سگ بدی
ترکه میره کتابخونه کتابشو پس بده
کتابدار ازش می پرسه کتاب چطور بود ؟
ترکه میگه : شخصیت زیاد داشت
ولی داستان و محتوا نداشت !
کتابدار میگه : ای بابا ، دفتر تلفن من
دست تو چیکار می کنه ؟
نماز جمعه قزوین بدلیل تشکیل نشدن صف اول
و دعوا بر سر صف آخر تعطیل شد
قزوینیه میره جبهه ، آمار شهیدا زیاد میشه.
میرن تحقیق میبینند خمپاره که میاد
هیچکس نمیخوابه رو زمین.
ترکه همش دعا می کرده بچه دار شه
یه شب جبرئیل میاد تو خوابش میگه
عوض اینهمه دعا برو زن بگیر
سهمیه زن اعلام شد:
ترکها 9 زن چون مصرفشون بالاست قزوینی ها 2 زن چون دوگانه سوز هستند رشتی 0 زن چون سهمیه هاشون رو می فروشند
وصیت نامه ی ترکه رو باز میکنن میبینن نوشته
همه نماز هامو خوندم فقط برام 20 سال وضوبگیرید
اخبار امروز: لرها دارند تمرین میکنند
کراوات بزنند
تا حالا 50 تا تلفات دادن
سه تا ترک میرن دزدی صابخونه بیدار میشه
و دزدا میرن
هر کدوم تو یه گونی قایم میشن!
صابخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه
صدای نون خشک در میاره! به دومی لگد میزنه
صدای گردو در میاره! به گونی سوم لگد میزنه
هیچ صدایی در نمیاد..دوباره محکمتر لگد میزنه
باز صدا نمیده!؟ دفعه سوم که لگد
میزنه ترکه با عصبانیت
میاد بیرون میگه بابا ..آرده ، آرد ..
آرد صدا نداره میفهمی
یه روز 3 تا لره دارن غذامیخورن
یکی شون میترکه اون2تا میگن
خوش به حالش سیر شد
نظرات شما عزیزان:
|
موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |