میخواستم بزرگ بشم
(...)
JİYANEM KÜRDİSTAN
19 اسفند 1391برچسب:, :: 12:52 :: نويسنده : alejandro calvo
آهنگ جدید و فوق العاده از رضا پیشرو و حسین تهی به نام "اتحاد از راه دور" با تنظیم و میکس و مستر حرفهای A.B.Z ، بعد از مدتها و چندین سال تهی و پیشرو همکاری مجدد داشتن و به جرات میشه گفت این آهنگ با استانداردهای روز جهان و یکی از بهترین آهنگهای رپ فارسی هست، این آهنگ در آلبوم دوران طلأیی میباشد که چند روز پخش خواهد شد و این آخرین آهنگ هست که قبل از آلبوم پخش میشه، پیشنهاد میکنم از دست ندید
![]()
19 اسفند 1391برچسب:, :: 12:52 :: نويسنده : alejandro calvo
آهنگ جدید و فوق العاده زیبا از 25Band به نام دارم یخ میزنم که کار فوق العاده ای شده ، پیشنهاد میکنم به هیچ عنوان از دست ندید، منتظر کلیپ این کار از رپـفـا باشید ![]()
19 اسفند 1391برچسب:, :: 12:52 :: نويسنده : alejandro calvo
بعد از مدتها سکوت گروه نابغه ها سرانجام شروع به کار مجدد با آهنگ بازگشت و با حضور پیشرو ، ساتراپ و شغال به همراهی اوج و قدر، آهنگسازی کار با رضا پیشرو
بوده این کار آخرین ترک از رضا هست که قبل از پخش آلبوم منتشر میشه ،
پیشنهاد میکنم این آهنگ بسیار زیبا رو به هیچ عنوان از دست ندید ![]() 19 اسفند 1391برچسب:, :: 12:52 :: نويسنده : alejandro calvo
آهنگ جدید و فوق العاده زیبا از سهراب ام جی (زدبازی) به نام اون یکیو می خواد که کار فوق العاده ای شده پیشنهاد میکنم به هیچ عنوان از دست ندید ![]() جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, :: 16:56 :: نويسنده : alejandro calvo
نوروزتان پیشاپیش پیروز و خجسته باشد
یادتان باشد ماهی قرمز روی هفت سین ایرانی جایی ندارد و یک رسم وارداتی از کشور چین است با اطلاع رسانی در این مورد این تجارت کثیف را از کشورمان ریشه کن کنیم دوست عزیز شما نیز به سهم خود مسئولی که اطلاع رسانی کنی هنوز دیر نشده و تا خرید ماهی قرمز فرصت هست: نخر و بگو نخرند هر سال میلیون ها ماهی قرمز به خاطر این تجارت تولید و به فاضلاب ها ریخته می شود و از بین می رود علاوه بر مسائل بهداشتی که برای فرزندان ما دارد به محیط زیست نیز آسیب می رساند. ماهی قرمز در هفت سین ایرانیان جایی نداشته و ندارد سفره هفت سین : سیر و سمنو و سنجد و سرو و سیب و سرکه و سبزه تخم مرغ رنگ کرده و آینه و کتاب مقدس و شیرینی و گل سنبل و بیدمشک و شمع برای روشنایی در ایام و زندگیتان گلاب پاش و کاسه ای که در آن آب و آویشن می ریزند و یک نارنج یا انار در آب می اندازند سکه دلهای به هم نزدیک و با صداقت و صفا که دور سفره جمع شوند یا هر جا که هستند به یاد هم باشند این است که ارزش دارد ماهی قرمز نمی خریم سال 1392 سالی مملو از شادمانی برای همه ی ماست با روی گشاده به استقبال سال نو برویم
پ.ن: هشتاد سال پیش به همراه ورودچای به ایران ماهی قرمز نیز که سمبل عید چینی ست به سفره های هفت سین مراسم عید نوروز ما وارد شد غافل از اینکه در عید چینی ماهی قرمز را رها میکنند تا زندگی جریان یابد و ما ماهی قرمز را اسیر تنگ بلورین میکنیم تا همزمان با رشد سبزه های سفره هایمان و باروری زمین هر روز او را به مرگ نزدیک و نزدیک تر کنیم . جالب است بدانید در هیچ کدام از مراسم سنتی مان در مورد نوروز ماهی قرمز جایگاهی ندارد در میان رسوم زرتشتی در سفره عید انار به نشانه باروری و عشق و یا سیب سرخ درون ظرف آب مقدس رها میشود تا عشق و باروری همچنان پاینده بماند. اگر ایرانی ها می دانستند که ماهی قرمز هیچ ریشه تاریخی در سفره هفت سین ندارد به جای پرداخت برای خرید و قتل ماهی های قرمز به بهانه عید، سیب قرمز یا انار را در آب رهامیکردند که ریشه در تاریخ این دیار دارد . هر سال ایام عید ۵ میلیون قطعه ماهی میمیرند. ۵ میلیون قطعه ماهی قرمز به خاطر رنگ و لعاب سفره هفت سین، به خاطر هیچ و عجیب نیست اگر بدانیم در صورتیکه ایرانی ها از خرید ماهی قرمز منصرف شوند این تجارت سیاه روزی پایان خواهد یافت. عجیب نیست اگر باور کنیم سیب سرخ یا انار همان سرخی هفت سین ایرانی ست که ریشه در تاریخ چند هزار ساله سنت ما دارد تابلوی معروف هفت سین کمال الملک در کاخ گلستان نیز ماهی قرمز را میان سفره هفت سینش طراحی و نقاشی نکرده است . جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, :: 16:53 :: نويسنده : alejandro calvo
شیشه رو نمیشه غلط نوشت
چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 14:56 :: نويسنده : alejandro calvo
کامنت گذاشتن رایگان !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:, :: 16:58 :: نويسنده : alejandro calvo
متاسفانه اينجانب فاقد هرگونه عمه مي باشم
اونا رو ديديد خوشتون اومد.اينارم داشته باشين تا بريم سر اصل مطلب:
حالا رسيديم سر اصل مطلب:
خوشتون اومد.اگه اومد منم دعا كنيد.
شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, :: 20:16 :: نويسنده : alejandro calvo
من از هفت سنگ می ترسم می ترسم... آنقدر سنگ روی سنگ بچینیم، بیا...... لی لی بازی کنیم که در هر رفتنی، پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, :: 20:42 :: نويسنده : alejandro calvo
میخواستم بزرگ بشم خاکمو آباد کنم زن بگیرم مادر و پدرمو ببرم کربلا دخترمو بزرگ کنم ببرمش پارک ,تو راه مدرسه باهم حرف بزنیم خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم خوب نشد باید میرفتم از مادرم, پدرم ,خاکم , ناموسم ,دخترم , دفاع کنم رفتم که دروغ نباشه احترام کم نشه همدیگرو درک کنیم ریا از بین بره دیگه توهین نباشه محتاج کسی نباشیم
الان اوضاع چطوره؟؟
اوضاع خيلي خوبه پسر دايم 27 سالش بود 6 سال بود نامزد بود يكي رو ميخواست بهش كار ندادن باباي دختره داد به يه نفر ديگه پسر دايم خودشو كشت پدر بزرگم سالي 2بار مكه ميره ولي يه بار نيومد دست نوه اش رو بگيره. داداشي اوضاع خيلي عاليهدختره با نامزدش تا دم دانشگاه ميره داخل دانشگاه با n نفر ديگه هم هست
داداش جونم اوضاع حرف نداره چند نفري 3000ميليارد تومن اختلاس كردن ككشونم نگزيد
داداش اوضاع از اين بهتر نميشه پسراي سرزمينت ابروهاشونو برميدارن مثل دخترا
داداش اوضاع خيلي قشنگه مردم همديگرو فوش مادر ميبندن داداش اين مرد با سنش به خاطر اينكه پيش زن و بچه اش شرمنده نشه شبا هم كار ميكنه
داداش گل نخريدن ازش هيچ بدجوري هم دلش رو شكستن...
داداش ميگن فقط شبكه BBc نبود كه عكس بگيره اينجوري به يتيم ها كمك ميكنن مثل امام علي مخفيانه نميرن كه نشناسنشون
داداش شما رشادت كردين ولي جومونگ شد سنبل رشادت..... داداش قويترين مرد جهان رو يه نوجوان 17 ساله كشت..
اما چندتا بچه يه ♥♥ مـــــــادر♥♥ رو نگه نميدارن..
داداش دختره سن كم داره كار ميكنه كه شما به خاطر آسايش اينا از خودتون گذشتين داداش سالي چند تا از اين حادثه ها داريم...
يه مرد زن و بچه اش رو تو اسيد سوزوند چشماي جفتشون از كاسه دراومد.
داداش تو مصرف مواد مخدر اول شديم... داداش آذربايجان خيلي سرده ....
داداش اين كوچولو تو جوب هاي كشورت پيدا شد ببين چه اوضاع خوبه
داداش اين بچه تو سرما خوابش برد ميبيني شهر چقدر ساكته؟؟؟ هيچكي توجه نميكنه....
داداش اوضاع خيلي بهتر از ايناست به قول اون خواننده ...<<همه چي آرومه من چقدر خوشبختم>>...
این پستو گذشتم اشک بریزیا ................... آره گریه کن درس بخونم مهندس بشم سلام هم وطن. دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, :: 22:15 :: نويسنده : alejandro calvo
کامنت گذاشتن رایگان !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 7 اسفند 1391برچسب:, :: 22:13 :: نويسنده : alejandro calvo
غریبه های شهر این روزهای پایانی سال، در خیابان های شلوغ شهر خاکستری مان، دائماً مردمی را می بینم که حین راه رفتن، در حال حرف زدن با خودشان هستند. هر بار دقت می کنم که آیا مشغول تلفنی صحبت کردن با هندز فیری هستند؟! اما نه، خبری از گوشی و هیچ سیمی نیست... 7 اسفند 1391برچسب:, :: 22:13 :: نويسنده : alejandro calvo
برای گذر سفر یه روزه به محلات؛ یعنی تهران، مرکزی، دلیجان و در نهایت محلات. غار نخجیر – در 8 کیلومتری دلیجان - بعلت تعمیرات تعطیل! مسیر، سرد و خاکستری. مجتمع های آبگرم با مسافرهای اندک و گلخانه های محلات، مامن زیبایی های منزوی.... 7 اسفند 1391برچسب:, :: 22:13 :: نويسنده : alejandro calvo
زندگی در طهران بلاخره کتاب «من او»، نوشته «رضا امیرخانی» را بستم. چند ماه بود که در صفحات سیصد این رمان گیر کرده بودم و تکان نمی خوردم. انگار نمی خواستم تمامش کنم. یه جورهایی شده بود حذف کننده لحظه هایی که نمی خواستم حس شان کنم. به همین خاطر همیشه کنارم بود. گاهی روی میز، گاهی روی مبل و گاهی کنار بالشم روی تخت. در این چند ماه گذشته هر وقت می خواستم نباشم شیرجه می زدم به «من او». می رفتم به خانه فتاح ها. می رفتم در گودی های طهران قدیم قدم می زدم. می رفتم درجمع خانواده و محله ای پر جنب و جوش. پر از حرف، پر از اتفاق، پر از عشق. می رفتم تا کوره پزخانه خانواده فتاح، بین کارگرها. روزهای کشف حجاب. روابط محکم بین همسایه ها. اعتقادات. نگاه ها. هفت کور. تکه کلام ها. چقدر حضور در دنیای این رمان را دوست داشتم. فکر می کنم به دلیل تصویرسازی قوی نویسنده، من هیچ وقت زندگی چند ماهه در صفحات «من او» را فراموش نخواهم کرد. در این رمان، راوی از ابتدا، انتها را برایت شرح می دهد. بعد لحظه لحظه اطلاعاتت را بیشتر می کند. بعد هر چه بیشتر پیش می روی می فهمی که باید عمیق تر بدانی و در آخر متوجه می شوی که تازه به پایان «من او» رسیده ای. گفتگوی راوی های داستان با هم، فلش بک های شفاف و رشته محکم داستان از جمله امتیازهای این رمان بود... و بخش هایی که از «من او» در ذهنم ماندگار شد: - فتاح - یکی از شخصیت های اصلی رمان - در واکنش به اتفاق های کشف حجاب در زمان رضاشاه:«مملکت ما از دیار کفر پلید تر است! دست کم در کفرستان به قاعده ای آزادی هست که هر کسی آن طور که خواست زندگی کند. اما این جا اجبار است که آن طور که دیگران می خواهند، زندگی کنیم. آدم باید آن طور زندگی کند که خدا می خواهد اما اگر نشد آن طور که خودش می خواهد به ز آن طور است که دیگران می خواهند...»! - « تنها بنایی که اگر بلرزد محکم تر می شود، دل است! دل آدمی زاد باید مثل انار چلاندش تا شیره اش در بیاید... حکماً شیره اش هم مطبوعه! اما دل آدم را که می ترکانند، دیگر شیره نیست، خونابه است...باز هم مطبوعه؟» - «آزادی یعنی هوا! مهم نیست که بشناسی اش. مهم این است که در آن نفس بکشی... این را به آن هایی می گویم که خیال می کنند با سخن رانی شان باید به ما آگاهی بدهند. آزادی بدیهی است. تعریف نمی خواهد...» - «اگر یک آدم خوب، خیلی خوب، میان یک جمع نباشد آن جمع به شمار سه از بین می رود. گرگ ها هم را پاره می کنند... پس نخ تسبیح همان آدم خوب است. همان کار خوب است..»
|
موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |